نوشته شده توسط : محمدآذری


در حمله به سیستان مردم شهر، مقاومت بسیار و اعراب خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع بن زیاد(سردار عرب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومتِ آنها، دستور داد:

و هم از آن کشتگان، تکیه گاهها ساختند و ربیع بن زیاد بَر شُد و برآن نشست و اسلام در سیستان متمکن(جای گیر) شد و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار درهم به امیرالمومنین دهند با هزار وصیف(غلام بچه) و ....

درحمله به سیستان درسال 30 هجری، ربیع بن زیاد، چنان از پایداری مردم به خشم آمد که دستور دادتا صدری بساختند از اجساد کشته گان، وهم ازنعش مردگان تکیه گاهی درست کردند، و وی برشد وبرآن بنشست وبا مرزبان سیستان، ایران بن رستم آزادخو به مذاکره پرداخت. وچون مرزبان سیستان چشمش به ربیع افتاد وصدراو از کشته گان دید، روبه همراهان نمود وگفت:« میگوینداهریمن به روز فرادید نیاید، اینک فرادید آمد که اندرین هیچ شک نیست...» وبا مرزبان سیستان در بدل دومیلیون درهم وهزار برده وصیف، با هزار جام زرین صلح کرد. درسال 60 هجری، درروزگار معاویه، عبیدالله بن ابی بکره حکمران سیستان از فرمانروای کابل وزابل (که زنبیل یا رتبیل نامیده میشد) یک میلیون درهم حق الصلح گرفت. وچندی بعد حکمران دیگر اموی، عبدالله بن امیه درسال 74 هجری، دربست از زنبیل یک میلیون درهم گرفت .بنابرتاریخ سیستان، چون کار بررتبیل تنگ گشت، یک خروار زر هدیه فرستاد وبا دوهزار هزار درهم صلح کرد، درحالی که عبدالله بن امیه خاص برای خود سیصدهزار درهم از او گرفته بود.

قیام های حمزه پسر آذرک شاری در سیستان نیز اهمیت بسیار دارد.
سیستان که مرکز پهلوانی و فرهنگ ایران باستان بود، به پایگاه خوارج و عیاران در مبارزه با تازیان بدل گشت و سرانجام شیپور آزادی بر بام سیستان به خروش درآمد و دلاوران عیار سیستانی آزادی را به ایران باز گرداندند.
 مردم سیستان نیز قیام کرده و حاکم عرب آنجا را از شهر بیرون کردند.( فتوح البلدان)



:: برچسب‌ها: سیستانیهادرگلستان ومازندران , سیستان , سیستانی , گلستان , گلستان نو , نیمروز , شهرسوخته , زابل , زابلی , زرنج , یعقوب لیث سیستانی , کوه خواجه , رستم , آذری , تکر , بزرگان سیستان , دانشجویان سیستانی , سیستانیهادرتهران , عکس , ایران باستان , ,
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

  در باره این خاک مقدس کتب تاریخی متعددی نوشته اند و نویسندگانی چون ابو عبداله از راویان حدیث و ابو محمد و امیر محمد ابن مبارز و محمود ابن یوسف اصفهانی و مولف تاریخ سیستان و ملک شاه حسین ابن غیاث الدین محمد ، کتابهائی در این باره نوشته اند .

از آنجائیکه این سرزمین از دوران باستان تا امروز گرفتار کشمکشهای سرحدی و حمله اقوام تورانی و مغول و تیموری و اوزبک و غز و افغان بوده و پیوسته علیرغم اینکه نوک تیز پیکان حمله به دشمنان بوده در مواقع مقتضی سپر دفاعی جنگاوران میهن نیز بوده است و در واقع میدان کارزار قدرتها بوده حکومت های مرکز ی کمتر توانسته است به عمران و آبادانیهای آن برسد . و در پی این کشمکشها اکثر اسناد و مدارک این سرزمین از بین رفته و باقیمانده اسناد و مدارکی که تا این اواخر یعنی دوران ملک بهرام خان _ از بازماندگان سلاطین خاندان کیانی سیستان – در دست بوده شامل کتب و رسائل ، شجره نامه های خاندانهای محلی ، فرمانها ، تقسیم نامه ها، دفتر ها و نوشته هائی نظیر اینها بوده است .

 پس از فوت بهرام خان این اسناد و مدارک بدست پسر وجانشین او یعنی ملک جلال الدین افتاد . بدنبال آن شاه کامران کیانی به قدرت رسید و ملک جلال الدین را از حق موروثی خود محروم ساخت . آنچه که از دست اندازی کامران شاه باقی ماند دو باره بدست ملک جلال الدین و برادرش حمزه خان افتاد .

در سال 1283 قمری مظفرالدوله حاکم سیستان شد . نامبرده به سران و بزرگان خاندانهای قدیمی سیستان دستور داد تا جمیع اسناد و مدارک و نوشته های قدیمی را جهت احراز مالکیت و احقاق حقوق قدیم خود نزد او بیاورند . ریش سفیدان و کدخدایان ،میران ، پاداران و اربابان ،کلانتران و سران هر طایفه در ارائه
 



:: برچسب‌ها: سیستانی , زابل , زابلی , شهرسوختهفنیمروز , کوه خواجهفیعقوب لیث سیستانی , سیستان , سیستانیها , سیستانیهای گلستان , سیستانیهادرگلستان ومازندران , گلستان , سیستانی هادر , شهرسوخته , یعقوب لیث سیستانی , کوه خواجه , رستم , دانشجویان سیستانی , تکر , آذری , گلستان نو , زرنج , تاریخ سیستان , بزرگان سیستان , فرهنگ سیستان ,
:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

مصالح در ساخت بناهاى مناطق كويرى است, زيرا چنين خانه هايى مانع نفوذ گرما به اندرون مى شوند و محيط خانه را قابل تحمل مى سازند. خانه ها و سراهاى با اهميتى كه در حوادث مختلف تاريخ سيستان در شهر زرنگ از آنها نام برده شده بدين قرارند:
  ((خانه براون و خانه شهرزادى به رندن و خانه نيش سر رندن)) ((سراى ابراهيم قوسى و سراى حمدان يحيا كه او را كلوك گفتندى)) خانه سرناوك, ((سراى بوالحسينى, سراى بايوسفى, سراى ارتاشى در شارستان مقابل آب بزيان, سراى ابو جعفر قوسى, سراى امام فاخر بن معاذ كه اين آخرى در رمضان سال 421 توسط عياران غارت شد و در آتش سوخت. همچنين سراى بهلول بن معن)).


  سيستم آب رسانى شهر زرنگ از نوع خاك و زمين شهر و امكانات موجود پيرامون آن تبعيت مى كرد. شور بودن خاك و وجود زه حفر چاه را دشوار ساخته بود, زيرا آب اين چاه ها اغلب شور و غير قابل شرب بود و از سويى در مدت كوتاهى نشت مى كرد و انباشته از خاك مى گرديد. بنابراين چنين شهر بزرگى نيازمند آب فراوانى بود كه بتواند در تمام طول سال حوائج ساكنين آن را برآورده سازد. بنابر نوشته هاى جغرافيانگاران رود هيرمند در دست چپ شهر و در نزديكى آن قرار داشت. چنين رودخانه عظيم و پر آبى مى توانست نقش موثرى در ايجاد و بقاى زرنگ داشته باشد, از اين رو شعبات كوچك و بزرگى چه به طور مصنوعى و چه به طور طبيعى در دشت حاصلخيز سيستان جريان داشت. يكى از اين شعبات سنارود بود كه از مقابل زرنگ مى گذشت. اهالى زرنگ چند جوى كوچك و بزرگ از سنارود به داخل شهر كشيده بودند. سه رشته از اين انهار از سه محل داخل شهر مى شد ((از جمله آنها چشمه اى است كه از دروازه قديم و نيز چشمه ديگر از دروازه جديد و سومى از دروازه طعام وارد مى شود و مجموع آنها مى تواند آسيابى را بگرداند. خانه هاى شهر و ربض داراى آب جارى و باغ است و در ربض نيز چشمه هايى است كه از همين چشمه هاى داخل شهر منشعب مى شود)).
  آب اين انهار پس از جريان در كوچه هاى ربض به دو حوض بزرگ مقابل مسجد آدينه در شارستان مى ريخت. سپس اين آب در انهار كوچه هاى شارستان به جريان مى افتاد. انهار جارى در شهر, كوچه باغ هاى زيبا و سرسبزى را به وجود آورده بود و مسافرين در گرماى تابستان مى توانستند لختى در سايه خنك بيدهاى كنار انهار بياسايند. گويا هر يك از اين انهار نامى داشت, چنان كه نهر داخل شارستان به آب بزيان معروف بود و دو نهر ديگر به آب ديوانه و رود زرق. اهالى شهر جویهاى كوچكى را از اين انهار به داخل سراىهاى خود كشيده بودند تا ضمن برآوردن احتياجات
خويش باغ ها و جاليزها را نيز سيراب سازند. يكى از باغ هاى زرنگ باغ ميمون بود كه در شارستان قرار داشت و جايگاه اميران و بزرگان شهر بود.


  از ديگر آثار زرنگ مى توان به مناره كهن اشاره نمود. اين مناره جايگاهى براى دادخواهى مردم شهر بود و تا داد خود نمى گرفتند اجتماع خود را به هم نمى زدند. احتمالا اين مناره جايگاه يك آتشگاه قديمى بود كه قبل از اسلام از حرمت و كرامت والايى برخوردار بود و پس از آمدن اسلام نيز همچنان عزت خود را به عنوان يك مكان مقدس حفظ كرده و به صورت جايگاهى براى دادخواهى مظلومان درآمده بود.


  ((سيستان مركز مار و مردان گردن فراز پيشگام, خردمند, زيرك, فقيه حافظ, باهوش, با ادب, سخن ور, ماهر در هندسه و حكمت بود)). تقريبا تمام جغرافيانگاران از كثرت مار در اين شهر سخن گفته اند. ياقوت در معجم البلدان از ابن الفقيه نقل كرده كه ((در هنگام گشايش سجستان به دست عرب ها مردمان آن جا مى گفتند نبايد خارپشت ها را كشت و نه آنها را راند, زيرا آنها مارها را مى كشند. سجستان پر است از مار, در هر خانه آن ديار يك خارپشت نگاه مى دارند)). اسدى توسى مارهاى زرنگ را نتيجه خون كابليان مى داند كه در گل بناهاى شهر سرشته شده است.


  از آن خون به ريگ اندرون خاست مار

  كرا آن گزيدى بكردى فكار


  اگر به گفته هرودوت مصر بخشش نيل است, سيستان نيز بخشش رود هيرمند بود. ياقوت مى گويد كه هزار ريزابه به اين رود مى ريختند و هزار نهر از آن جدا مى گردند. اين انهار باعث آبادانى دشت سيستان, افزايش جمعيت و بناى ديه هاى فراوان مى گرديد. در اطراف زرنگ روستاهاى آباد و پرجمعيتى مانند كوين و زنبوك و فره و درهند و قرنين و كواربواز و كزه و سنج و باب الطعام و كروادكن و نه الطاق نقش موثرى در حيات و اقتصاد شهر داشتند. در اين روستاها باغ هاى پهناورى وجود داشت كه عمده محصولات آنها خرما و انار و انگور بود. علاوه بر باغدارى, صيفى كارى نيز در كنار محصولات استراتژيك مانند جو و گندم و ارزن رواج داشت. از آثار مهم و قابل توجهى كه مى توان در كنار اين روستاها و حاشيه زرنگ نام برد آسياب بادى و چرخ باد بود.



  جابه جايى دو توده هواى سرد هندوكش و هواى گرم مناطق كويرى ايران باعث به وجود آمدن بادهاى محلى 120 روزه سيستان مى گردد. اين بادها كه جهت آنها شمال غربى ـ جنوب شرقى است از اواسط ارديبهشت تا اواخر شهريور پيوسته و سخت مى وزند. مردم سيستان با علم مهندسى دريافتند كه از اين انرژى رايگان مى توان به بهترين نحو استفاده نمود. از اين رو در اطراف زرنگ و ساير نواحى سيستان مبادرت به ساخت آسياب بادى و چرخ باد كردند كه اين نوع آسياب مخصوص اين بلاد بود. البته آسياب بادى و چرخ باد فقط در تابستان و آن هم هنگام وزش باد مورد استفاده قرار مى گرفت و در زمان هاى ديگر استفاده اى نداشت. ملك شاه حسين سيستانى درباره چرخ باد مى گويد ((بعضى محال چرخ بر سر چاه آب داير ساخته اند و به شكل آسياى باد تعبيه كرده اند كه آسيا مى گردد و آب از چاه بيرون میآيد و زراعت مى نمايد)).


  چارلز ادوارد ييت در سفرنامه خراسان و سيستان كه تا زمان وى نيز آسياب هاى بادى سيستان داير بود درباره ساختمان آنها گفته ((ساختمان اين آسياب ها بدين ترتيب است كه يك ستون به طور قائم قرار مى گيرد و دو ديوار آن را در جهات جانبى مهار مى كنند. به ترتيبى كه فضاى رو به جنوب آن باز و دو سوم فضاى رو به شمال آن بسته است. از بالاى ستون و وسط آن يك تير عرضى عبور مى كند, ستون در پايين از سنگ هاى آسياب عبور كرده و در جايى كه براى آن تعبيه شده است قرار مى گيرد. سنگ آسياب بالايى توسط
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانیها , سیستانیهای گلستان ومازندران , عکس , ایران باستانفنیمروز , زرنج , شهرسوخته , زابل , زابلی , دانشجویان سیستانی , گلستان نو , مدیرمسول گلستان نو , رستم , کوه خواجه , زرنج , بزرگان سیستان , آذری , تکر , گلستان , کلاله , بندرگز , گنبد , ترکمن صحرا , تاریخ سیستان ,
:: بازدید از این مطلب : 1294
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سیستانیها،یعقوب لیث سیستانی ونقش اودرحفظ زبان فارسی

یعقوب (پسر ِ) لیث یکی از پادشاهان ایران از دودمان صفاری بود. یعقوب بن لیث مردی بود از قریه قرنین در سیستان. لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. او سه پسر داشت بنام‌های یعقوب و عمر و علی. هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دوره حکومت آنان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌آورد به دوستانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید عده‌ای از عیّاران او را به سرداری خود برگزیدند.
در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در خراسان حکومت می‌کرد مردی از اهل بُست به‌نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان چیره شد و یعقوب به خدمت وی در آمد. طاهر که مردی با تدبیر بود صالح بن نصر را از سیستان براند و پس از وی درهم بن نصر (یا نضر) خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان براند. درهم که نتوانست از عهده‌ای سپاهیان برآید یعقوب را سردار سپاه خویش تعین کرد. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند از فرماندهی یعقوب اسقبال نمودند
.

پس از چندی والی خراسان با تدبیر درهم را اسیر کرد و به بغداد فرستاد، او مدتی در بغداد زندانی بود بعد آزاد گردید و به خدمت خلیفه در آمد. درین زمان است که کار یعقوب نیز بالا می‌گیرد او به دفع خوارج می‌رود. یعقوب چون مردی با تدبیر و عیار بود تمام یارانش از وی چنان فرمانبرداری می‌کردند که برون از تصور بود. یعقوب بعد ار ضبط سیستان رو به خراسان نهاد ولی چیزی نصیبش نشد. باز بار دیگر در سال ۲۵۳ رو به خراسان نهاد. این بار شهرهای هرات و پوشنگ را بگرفت و از آنجا رو به کرمان نهاد و گماشته حاکم شیراز در کرمان را بگرفت. پس از آن رو به شیراز نهاد با حاکم فارس جنگیده و آن را نیز بدست آورد. یعقوب بعد از واقعه چند نفر از طرفداران خود را با پیشکش‌های گرانبها نزد خلیفه بغداد فرستاد و خود را مطیع خلیفه اعلان کرد.
یعقوب در سال ۲۵۷ باز به فارس لشکر کشید و خلیفه المعتمد به وی پیغام داد که ما ملک فارس را به تو نداده‌ایم که تو به آنجا لشکر کشی کنی. المؤفق برادر خلیفه که صاحب اختیار مملکت بود پیامی نزد یعقوب فرستاد مبنی بر اینکه ولایت بلخ و تخارستان و سیستان مربوط به یعقوب است. یعقوب نیز بلخ را تصرف نموده متوجه کابل شد والی کابل را اسیر و شهر را تصرف نمود. پس از آن به هرات رفت و از آنجا به نیشاپور و محمد بن طاهر حاکم خراسان را با اتباعش اسیر و به سیستان فرستاد و از آنجا روانه طبرستان شد تا در آنجا با حسن بن زید علوی بجنگد. حسن درین جنگ شکست خورد فرار نمود و به سرزمین دیلمان رفت. یعقوب از ساری به آمل رفت و خراج یکساله را جمع کرد و روانه دیلمان شد، در راه در اثر بارش باران عده زیادی از سپاهیانش کشته شده و خود مدت چهل روز سرگردان می‌گشت. یعقوب پیامی نزد خلیفه فرستاد مبنی بر اینکه طبرستان را فتح کرده حسن را منزوی ساخته‌است به امید اینکه مورد نظر خلیفه واقع گردد. اما خلیفه حکمی را توسط حاجیان به خراسان فرستاد که چون وی از حکم ما تمرد کرد و به حکومت سیستان بسنده نکرد او را در همه جا لعن کنند.
پدر زبان پارسی بعد از اسلام در ایران
یعقوب لیث صفار نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، به عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید. دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب «تاریخ زبان فارسی» آورده‌است:«.... در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که این رسمیت تا کنون ادامه دارد.» در منابع کهن نیز از این رویداد نام برده شده‌است. نویسنده «تاریخ سیستان» چنین روایت کرده‌است: یعقوب فرا رسید و بعضی از خوارج که مانده بودند ایشان را بکشت و مال‌های ایشان برگرفت. پس شعرا او را شعر گفتندی به تازی: قد اکرم الله اهل المصر و البلد بملک یعقوب ذی الافضال و العدد. چون این شعر برخواندند او عالم نبود، در نیافت، محمدبن و صیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و بدان روزگار نامه پارسی نبود، پس یعقوب گفت: «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟» محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعر پارسی اندر عجم او گفت.» فارسی، یا فارسی دری یعنی رسمی، دنباله پارسی میانه زردشتی است. تا عهد یعقوب لیث، زبان رسمی ایران یا حکومت‌های ایران، زبان عربی بود. یعقوب در سال ۲۵۴ هجری قمری زبان پارسی را رسمی کرد و زبان رسمی ایرانی است. پس از یعقوب هم سامانیان و آل بویه این زبان را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند، دولت سامانی به رواج زبان فارسی علاقه مند بود و دولت غزنوی، فارسی را در هندوستان رایج کرد. زبان فارسی در دربار مغولی هند، زبان رسمی بود. رواج فارسی در هند سبب شد زبانی به وجود آید به نام اردو که زبان رسمی دولت پاکستان شد و به الفبایی که از الفبای فارسی گرفته شده، نوشته می‌شود. زبانی که در هند، آن را هندوستانی می‌نامند و به الفبایی که از الفبای سنسکریت گرفته شده، نوشته می‌شود، با اردو یک منشأ دارد. سلجوقیان زبان فارسی را در آسیای کوچک رایج کردند. در دولت عثمانی زبان فارسی رایج بود. برخی از سلاطین عثمانی چون محمد فاتح و سلیم اول به فارسی شعر سروده‌اند. اما تسلط استعمار بر کشورهای شرق سبب شد که از رواج فارسی کاسته شود.
کشمکش میان صفاریان و خلافت بغداد

محمد بن واصل تمیمی بر فارس چیره شده بود. المتعمد عباسی فارس را به موسی بن بغا داد، موسی نیز عبدالرحمان بن مفلح را به جنگ محمد بن واصل فرستاد، عبدالرحمان شکست خورد و اسیر شد. چون یعقوب در سیستان خبر بالا گرفتن کار ابن واصل را شنید طمع در ولایت فارس بست، در حالیکه محمد بن واصل در اهواز بود وی رو به فارس نهاد و فارس را تصرف کرد. در سال ۲۶۲ یعقوب از فارس رو به خوزستان نهاد. چون خبر به خلیفه المعتمد رسید فرمان حکومت خراسان، گرگان، طبرستان و ری و فارس را در حضور حاجیان به شمول شرطگی بغداد به وی داد. اما یعقوب راضی نشد و به خلیفه پیغام داد که به چیزی راضی نیست جز رسیدن به بغداد. خلیفه برادرش الموفق را به جنگ با یعقوب فرستاد، یعقوب درین جنگ شکست خورد و فرار کرد. بسیاری از اموال یعقوب بدست سپاهیان بغداد افتاد، و به نام غنیمت به بغداد برده شدند. المؤفق به علت بیماری به بغداد بازگشت و یعقوب نیز در گندی‌شاپور به قولنج مبتلا گشت. خلیفه رسولی را با منشور ولایت فارس و استمالت نزد یعقوب فرستاد. یعقوب قدری نان خشک و پیاز و شمشیر را پیش روی خود نهاد و به رسول گفت: «به خلیفه بگو که من مردی رویگر زاده‌ام و اکنون بیمارم و اگر بمیرم تو از من رها می‌شوی و من از تو، اگر ماندم این شمشیر میان ما داوری خواهد کرد، اگر من غالب شوم که به کام خود رسیده باشم و اگر مغلوب شوم این نان خشک و پیاز مرا بس است.»

یعقوب در سال ۲۶۵ در گندی شاپور در اثر قولنج در گذشت. یعقوب را مردی باخرد و استوار توصیف کرده‌اند. حسن بن زید علوی که یکی از دشمنانش بود او را نسبت استقامت و پایداریش سندان لقب داده بود.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری

آرامگاه یعقوب لیث اکنون در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی دزفول در روستایی به نام اسلام‌آباد دزفول یا شاه‌آباد دزفول قرار دارد. قدمت آرامگاه یعقوب لیث صفاری، به دوره سلجوقی تا قاجار می‌رسد و در روستایی در ۱۰ کیلومتری دزفول (سمت راست جاده دزفول شوشتر) واقع شده‌است. بنا احتمالا آرامگاه شاه ابوالقاسم، سردار نامی ایران، یعقوب لیث صفاری، است که در شهر جندی شاپور وفات یافته‌است. آرامگاه با گنبد مضرس ساخته شده و با توجه به مرمت‌های مختلف، قدیمی‌ترین قسمت آن مربوط به دوره سلجوقی است.
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانیها , سیستانی , عکس , ایران باستان , نیمروز , تکر , آذری , دانشجویان سیستانی , وبلاگهای سیستانی , سایت های سیستانی , بزرگان سیستان , گلستان نو , طایفه های سیستان , زابل , زابلی , رستم , چاه نیمه , ,
:: بازدید از این مطلب : 766
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد